کد مطلب:142106 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:159

زیارت قبور شهداء
برخی از مقتل نگاران نقل كرده اند: چون زنان و خاندان حسین (ع) از شام بازگشتند و به سرزمین عراق رسیدند، به راهنمای قافله گفتند ما را از راه كربلا ببر.

پس راه كربلا را پیش گرفتند تا به قتلگاه رسیدند، دیدند جابر بن عبدالله انصاری و جمعیتی از بنی هاشم و مردانی از اولاد پیغمبر (ص) برای زیارت قبر حسین بدانجا آمده اند.


آنان همگی به عزاداری پرداختند، و با گریه و اندوه مجلسی را بپا داشتند كه دلها را جریحه دار می ساخت. [1] .

مورخان، آن روز را بیستم صفر سال 61 هجری مصادف با اربعین شهادت امام حسین (ع) دانسته اند. و گویا این كاروان سر حسین را همراه خود داشته اند و در همان نخستین روز ورود به بدنش ملحق كرده اند. [2] .

اما سید بن طاووس كه حضور اهلبیت امام حسین (ع) را در نخستین اربعین نقل كرده است، در كتاب «اقبال» در اعمال روز بیستم صفر، بعد از اشاره به آنچه كه در لهوف نوشته است، می افزاید: وقوع قضیه یاد شده بعید است، زیرا كه عبیدالله زیاد، واقعه كربلا را در نامه ای به یزید گزارش كرد و از او نسبت به انتقال اهلبیت به شام، اجازه خواست و تا دریافت پاسخ، كه مدت بیست روز یا بیشتر طول می كشد، منتظر ماند. و دیگر آن كه روایت شده: چون اهلبیت را به شام فرستاد، ایشان را یك ماه در مكانی جای دادند كه مانع از سرما و گرما نبود. بنابراین مقتضی است كه رسیدن ایشان به مدینه و یا كربلا پس از اربعین باشد. [3] .

علاوه بر این كه سید بن طاووس كه ناقل روایت آمدن اهلبیت به كربلاست، خود این روایت را در اثر دیگرش نقد كرده است. دیگر مورخان و محدثان نیز آن را تأیید نكرده و بلكه خلاف آن را گفته اند؛ چنان كه شیخ مفید در مسار الشیعه می نویسد: بیستم ماه صفر، روز بازگشت خاندان حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) از شام به سوی مدینه طیبه است و آن روزی است كه جابر بن عبدالله انصاری جهت زیارت قبر حضرت ابی عبدالله (ع) از مدینه به كربلا وارد شد و او نخستین كسی است كه آن


حضرت را زیارت كرده است. [4] .

میرزا حسین نوری در كتاب لؤلؤ و مرجان پس از نقل موارد مذكور می نویسد: «ظاهر عبارت شیخ مفید و دیگر روایتگران آن است كه روز اربعین از شام بیرون آمدند نه آن كه وارد مدینه شدند، چنان كه بعضی توهم كرده اند؛ چه از دمشق تا مدینه كمتر از یك ماه سیر قافله متعارف نشود، خصوص آن قافله حسب دستور العمل یزید به نعمان كه با آن رفتار نموده؛ و بعد ما بین این دو بلد، زیاده از دویست فرسخ است و اگر مراد آن بود، تغییر عبارت نمی داد و در حق جابر كه اختلافی در ورود او در روز اربعین نیست به «ورود» در اینجا به «رجوع» تعبیر فرمود و در هر حال این كلمات صریح است در نیامدن ایشان به كربلا، و الا ذكر آن در وقایع ماه صفر از جهاتی اولی بود.» [5] .

مرحوم نوری برای اثبات نظر خود، دلیل دیگری می آورد و آن روایت ورود جابر بن عبدالله به كربلا معلی است، كه در منابع معتبر نقل شده است:

عطیه بن سعد بن جناده عوفی، كه از روات امامیه است و اهل سنت در رجال خود تصریح كرده اند كه وی راستگو بوده و در سنه 111 هجری قمری وفات كرده، روایت كرده است:

با جابر بیرون رفتیم به جهت زیارت حسین بن علی علیه السلام؛ آنگاه شرح داده كیفیت ورود خود و جابر را به كربلا و اجمال آن، آن كه جابر غسل كرد و خود را


شبیه محرمان نمود و به سعد خوشبو كرد، و چون نابینا بود عطیه دستش را به قبر مطهر رسانید، پس بیهوش شد، آب بر او پاشیده به حال آمد. پس به سوز دل سخنانی جگر سوز به آن حضرت عرض كرد. آنگاه بر شهداء سلام كرد و در آخر كلامش گفت: كه ما نیز شریك بودیم ودر آن امری كه داخل شدید. (یعنی مجادله و مقاتله و نصرت ذریه خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و شهادت)

عطیه گفت: ما رنجی نكشیدیم و شمشیری نزدیم، ولی سرهای این گروه از بدن جدا و زنانشان بیوه و فرزندانشان یتیم شدند، چگونه در اجر با ایشان شریك باشیم؟

جابر در جواب، حدیث نبوی را كه خود شنیده بود، ذكر نمود كه هر كس دوست دارد عمل قومی را، با ایشان در ثواب آن عمل شریك باشد. و گفت: نیت من و اصحابم بر همان نیت حسین (ع) و اصحاب اوست. آنگاه فرمود: مرا ببرید به طرف خانه های كوفه. چون قدری از مسافت راه طی شد فرمود:

ای عطیه آیا تو را وصیتی بكنم؟ و گمان ندارم بعد از این سفر دیگر تو را ملاقات كنم. پس امر كرد او را به درستی دوستان آل محمد (ص) و دشمنی با دشمنان ایشان. [6] .

و از این خبر شریف معتبر معلوم می شود جابر چند ساعتی بیش، در آن جا درنگ نكرد و كسی را ملاقات ننمود. و به حسب عادت، نشود كه اهل بیت وارد شوند و با جابر ملاقات كنند و عطیه در نقل چگونگی آن سفر زیارت با جابر ابدا اشاره به آن نكند.

همچنین سید جلیل مذكور طاب ثراه در كتاب «مصباح الزائر» در اعمال روز اربعین روایت كرده از عطا، و ظاهرا هما عطیه مذكور در خبر سابق است، گفت:


من با جابر بودم روز بیستم صفر چون به غاضریه رسیدیم؛ آنگاه قصه غسل و سعد و بیهوشی را ذكر نمود. پس از افاقه زیارتی از او نقل كرد كه به آن بر آن حضرت سلام كرد و معروف است آن زیارت به زیارت آل الله و نیز زیارت مختصری برای علی بن الحسین (ع) و نیز مختصری برای شهداء. آنگاه رفت بر سر قبر اباالفضل و زیارت كرد و نماز به جای آورد و رفت. [7] و ابدا اشاره در آن خبر از آن قصه نیست. و گمان ندارم صاحب عقل سلیمی باور كند كه حضرت سجاد (ع) به آن جا بیاید و در ظاهر، اول زیارت آن جناب باشد و اشاره به آن نشود و زیارتی و سخنی از آن حضرت نقل نكند و از جابر نقل زیارت كند، كه تاكنون شیعیان در آن روز به آن عمل كنند. [8] .

ولی با این همه نقدهایی كه بر روایت یاد شده وارد است و به همین جهت شماری از پژوهشگران، این رخداد را موافق با واقعیات تاریخی نمی دانند به ویژه آن كه مسیری كه كاروان طی می كرده با موقعیت جغرافیایی كربلا، تلاقی نداشته، اما شماری دیگر با توجه به شواهد و دلایل تاریخی و نقشه های جغرافیایی و راه های شوسه قدیم، وقوع چنین واقعه ای را چندان بعید نمی دانند چنان كه محقق دانشمندان آیت الله شهید سید محمد علی قاضی طباطبایی (ره) در پژوهشی گسترده، ضمن ارایه اسناد و مدارك بسیار، كوشیده است تا ثابت نماید كه ملاقات جابر با كاروان اهلبیت و مجلس سوگواری، در نخستین اربعین شهادت رخ داده است و كاملا با حقایق تاریخی و موقعیت های جغرافیایی سازگار است. [9] البته این سخن


است كه پذیرش آن برای ما دشوار است هر چند كه قاطعانه نمی شود آن را رد كرد.


[1] لهوف، ص 86.

[2] الآثار الباقيه (ترجمه) ج 2، ص 392. تهران، 1321.

[3] اقبال، سيد بن طاووس، ص 589.

[4] مسار الشيعه، شيخ مفيد، ص 46، ضمن مجموعه مصنفات شيخ مفيد ج 7، و نيز بنگريد به مصباح المجتهد، شيخ طوسي، تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ج 3، ص 730، مصباح كفعمي، بيروت، مؤسسه اعلمي، 1403 ق، ص 489 و 510.

[5] لؤلؤ مرجان، چشم اندازي به تحريفات عاشورا، ميرزا حسين نوري، تحقيق مصطفي درايتي، انشارات مطهري، قم، 1379 ش. ص 235 - 229.

[6] بشارة المصطفي، طبري، ص 75 -74.

[7] بحارالانوار، مجلسي، ج 101، ص 329 به نقل از مصباح الزائر.

[8] لؤلؤ مرجان، ص 236.

[9] ر.ك: تحقيق درباره اول اربعين، چاپ دوم، تبريز، 1379 ه ق.